نشست نقد و بررسی و آیین رونمایی کتاب «سینمای ملّی و جهانی شدن» با حضور دکتر شهاب اسفندیاری (نویسنده کتاب)، دکتر عماد افروغ (جامعه شناس و استاد دانشگاه)، و جمعی از اهالی فرهنگ و هنر روز 25 شهوریور 1393 در سالن اجتماعات انتشارات سروش برگزار شد.
در ابتدای این مراسم مهدی فضایلی، مدیر عامل انتشارات سروش، توضیحاتی درباره مفهوم جهانی شدن ارائه داد. سپس عماد افروغ که به عنوان ناقد کتاب «سینمای ملّی و جهانی شدن» در این نشست حضور داشت، صحبت های خود را در سه بخش معرفی، ارزیابی، و پیشنهاد ایراد کرد. سخنران پایانی این مراسم شهاب اسفندیاری بود که برای صحبت درباره محورهای اصلی مورد پرسش و پژوهش قرارگرفته این اثر و پاسخ به سؤالاتی انتقادی مربوط به آن حضور یافته بود. (متن فوق از گزارش ایرنا برگرفته شده که برای خواندن ادامه آن می توانید بر «ادامه مطلب» در زیر کلیک کنید.)
فیلم کامل نشست در سایت سیمافکر:
- بخش اول
- بخش دوم
گزارش های خبری از نشست:
- گزارش اول خبرگزاری ایرنا، سخنان دکتر افروغ.
- گزارش دوم خبرگزاری ایرنا، سخنان آقای فضائلی و نویسنده کتاب.
- نقد و بررسی کتاب توسط خبرگزاری ایرنا.
- گزارش اول خبرگزاری مهر، سخنان دکتر افروغ.
- گزارش دوم خبرگزاری مهر، سخنان نویسنده کتاب.
- گزارش خبرگزاری فارس از مراسم.
- گزارش تصویری خبرگزاری فارس از مراسم.
- گزارش خبرگزاری کتاب (ایبنا) از مراسم.
- گزارش روزنامه ایران از نشست.
- گزارش سایت علوم اجتماعی ایرانی اسلامی.
عماد افروغ با تبریک بمناسبت روز ملّی سینما درخصوص جلساتی که در کمیسیون فرهنگی دوره هفتم مجلس شورای اسلامی با اهالی سینما داشته است گفت: در یکی از جلسه ها که آقایان علیرضا رئیسیان و رضا میرکریمی نیز در آن حضور داشتند، از آن ها سؤال کردم که نظر شما در مورد سینما چیست؟ چه تعریفی از سینمای ملّی دارید؟ نسبت سینما با جامعه و فرهنگ چیست؟ وضع سینمای ملّی ما در قبل و بعد از انقلاب به چه شکل بوده است؟ که آقای رئیسیان در پاسخ به این سؤالات گفتند: این ها سؤالات آسانی نیست و نیاز به چندین تحقیق و رساله ی پژوهشی دارد.
به نظر من حق با آقای رئیسیان بود و بر همین اساس به آقای شهاب اسفندیاری تبریک می گویم که بالاخره یکی از این رساله ها را کلید زد و در قالب یک پایان نامه به بخشی از این پرسش ها پاسخ داد.
وی توجه به وجه فرهنگیِ مقوله جهانی شدن را کمترین حُسن مربوط به این کتاب عنوان کرد و افزود: اسفندیاری در تعریف مفهوم جهانی شدن «توجه و احترام متقابل به فرهنگ ها» را به عنوان تعریف مختار خود معرفی می کند و نگاهی ترکیبی به این مقوله دارد.
افروغ با بیان این که اختیار کردن یک نظریه ترکیبی به مبنایی منسجم و فلسفی نیازمند و در غیر این صورت موجب بروز نگرش های التقاطی می شود، توضیح داد: کتاب «سینمای ملّی و جهانی شدن» از سه نظریه «میدانی رابرتسون»، «جریانی آپادورای» و «تحوّل یابندگی یا گشتارهای جهانی دیوید هلد» درباره جهانی شدن بهره گرفته است.
وی سپس در تشریح مختصر هر یک از نظریه های مذکور تصریح کرد: رابرتسون در نظریه میدانی اش نگرشی دیالکتیک (مناظره ای) دارد و بایستی این نگاه منظومه ای در تمام زمینه ها مدّ نظر قرار دهیم.آقای اسفندیاری تعبیر «کلیّت یافتن جزئی گرایی و جزئی شدن کلّی گرایی» از نظریه رابرتسون ارائه داده و این کلّ و جزء در اینجا می تواند مربوط به جهانی شدن و هویت ملّی باشد. البته باید این را افزود که آقای رابرتسون به بحث هژمون و سلطه ی جهانی شدن بی توجه است.
این استاد دانشگاه تهران ادامه داد: نظریه آپادورای نیز رویکرد جهانی شدن را منقطع از همه گذشته ها عنوان می کند و بر دو مؤلفه ی مهّم رسانه ها و مهاجرت در زمینه جهانی شدن تأکید دارد. بر همین اساس در این کتاب سعی شده تا بر نظم پیچیده ی متداخل و انحصاری اقتصاد فرهنگی نوین جهانی توجه داده شود و اشاره می شود که آقای آپادورای در نگرشی نادرست دولت های ملّی را رو به زوال می داند.
افروغ افزود: نظریه گشتارهای جهانی نیز تلاش دارد تا یک نظریه ی بین رشته ای درباره ی جهانی شدن ارائه دهد و اشاره بر این نکته دارد که مسأله ی جهانی شدن بدون سابقه ی تاریخی است و نتیجه ای نامعلوم دارد.
وی در ادامه نتایج اصلی نظریه ترکیبی شهاب اسفندیاری در زمینه ی سینمای ملّی و جهانی شدن این چنین عنوان کرد:
1- تغییرات درون ذهنی در سینمای ملی ایران باید مورد توجه قرار گیرند کنیم و ببینیم که متن فیلم ها در ارتباط با یک کارگردان قبل و بعد از جهانی شدن چه تغییراتی به لحاظ ذهنی داشته است.
2- چگونگی واکنش های موجود نسبت به مسأله جهانی شدن مورد مطالعه قرار بگیرند و از این منظر محتوای فیلم های مختلف را مورد بررسی قرار دهیم.
3- چگونگی بازنمایی هویت (اعم از هویت قومی، جنسی، نژادی، طبقاتی، و یا ملّی) در تولیدات سینمای ملّی.
4- پاسخ گویی به این موضوع که آیا برنامه ی صنعت سینما ی ژاپن در عصر تراملّی نوعی تقلید فرهنگی است یا نشانه ای از سینمای ملّی.
5- تاثیرات سینمای ترا ملّی گرایی بر ابعاد سیاسی کار فیلم سازان ملّی ما چگونه بوده است.
6- نشانه های افول یا رفع نگرانی ها در خصوص آمریکایی شدن در میان سینماهای محلی های مختلف در چارچوب ترکیبی ارائه شده چگونه بوده است. برای مثال در میان نظریه پردازان جهانی شدن عدّه ای معتقد هستند که این رویکردها حاکی از «جهانی سازی» است که در قالب شدن اتخاذ شده است. اگر «نوسازی» را معادل «مدرنازیشن (Modernization) » می دانیم، چگونه است که ترجمه ی Globalization «جهانی شدن» عنوان می شود نه «جهانی سازی»؟ بعضی در این رابطه معتقدند که بیشترین القائات «سازی» را می توان در قالب «شدن» گفت، چراکه «شدن» امری طبیعی است و اراده ای در پس آن وجود ندارد. بنده در اینجا یک بحث فلسفی دارم و آن این است که هیچ چیزی را در این عالم خالی از اراده نمی پذیرم. بنابراین اگر بعضی ها از آینده نگری سخن می گویند، معنای آن مشخص نیست. چراکه ایراد فلسفی در این زمینه وجود دارد و گویی آینده قرار است برای انسان اتفاق بیافتد! اگر چنین است، پس خلاقیّت و عاملیّت انسان چگونه تعریف می شود؟
7- بررسی مداخله دولت ها در صنعت سینما و امور سینماگران در دوران جهانی شدن رو به افول بوده است یا خیر؟
8- بررسی تفاوت های دوره کنونی جهانی شدن در تاریخ فیلم با توجه به رویدادهای اوّلیه ی سینما.
9- بررسی تأثیرات خصوصی سازی در سینمای ملی .
10- بررسی وضعیت نسبت تغییر مصرف محصولات فرهنگی خارجی به داخلی در چند سال اخیر و تأثیر تصمیم های نهادی در زمینه های ساخت و توزیع محصولات فرهنگی
افروغ سپس به ارائه نکاتی درباره ی سینمای ملّی و امر ملّی پرداخت و گفت: نویسنده این کتاب، هویت یا امر ملّی را «برساختگی» عنوان می کند، یعنی امر ثابت ذات گرایانه ای را برای هویت ملّی قائل نیست که این امر محلّ بحث است. بنده معتقدم هویت هم دارای امر ثابت است و هم امر متحول، در غیر اینصورت هویت معنا پیدا نمی کند و نقض غرض می شود.
وی تعاریفی که اسفندیاری در این کتاب در رابطه با سینمای ملّی ارائه کرده است را ستودنی دانست و مهمترین نتیجه گیری های وی در این زمینه را این گونه توصیف کرد:
1- سینمای ملی فرصتی است برای بازنماییِ به حاشیه رانده شده ها .
2- نقش سینمای ملّی در شناخت دیگری (تشخیص شباهت ها و تفاوت ها و تجربه تفاهم و احترام متقابل) یا بعبارتی وحدت در عین کثرت که سینمای ملّی ما سخت بدان محتاج است و از این طریق معزلات فرهنگی و فلسفی حوزه ی سینمای ما حل خواهد شد.
3- سینمای ملّی مانند جریان های روشنفکری می تواند جایگاهی رهایی بخش و آگاهی بخش داشته باشد.
4- سینمای ملّی عاملی برای عاملیّت استعمارشدگان است.
5- به رغم همه قابلیت ها و وجوه مثبت سینمای ملّی، این هشدار را می دهد که نباید نگاهی دور از دسترس و آرمان گرایانه نسبت به آن داشت.
افروغ در بخش پایانی سخنان خود ضمن این که توجه به مقوله ی فرهنگی جهانی شدن را مهم ترین شاخصه ی این کتاب عنوان کرد، ارزیابی اسفندیاری از کارنامه ی چند کارگردان ایرانی (ابراهیم حاتمی کیا، محسن مخملباف و داریوش مهرجویی) مورد بررسی قرار گرفته در این پژوهش را دقیق، عالمانه و منصفانه خواند و گفت: باید تبریک گفت که ایشان توانست ادبیات و مضامین انسانی، عرفانی، و انقلابی برخی از فیلم های ایرانی از جمله آثار حاتمی کیا را به دنیای دیگر منتقل کند.
وی با تأکید به این موضوع که لذّت مطالعه ی نقد و ارزیابی ایشان از فیلم های حاتمی کیا ما را به آن حال و هوای خاص دوران دفاع مقدّس می برد، گفت: من فرصت را مغتنم می شمارم و به ابراهیم حاتمی کیا که هم درد جنگ داشت و هم درد پس از جنگ، سلام و درود خدا را می فرستم.
این سخنران با اشاره به دیدار مقام معظم رهبری با اهالی سینما گفت: دوست دارم آقای حاتمی کیا درباره ی این عبارت خود که به حضرت آقا گفتند به ما هم درجه بدهید و ما درجه می خواهیم توضیح دهند. من با شنیدن این موضوع خیلی شکستم، چراکه هرچه می کشیم از این درجات و تیتر ها و عنوان ها و تمدّن سازی های صوری و کاذب است که بسیاری از عرصه های علم و هنر را فرا گرفته است و رابطه ی گرم و صمیمی میان مردم و دولت را متلاشی کرده است. در این کتاب به چه زیبایی فیلم دیدبان حاتمی کیا مورد ارزیابی قرار گرفته و بیان می کند که در این فیلم فضای روابط از نوع طولی هستند و نه عرضی. حتی هنرپیشه ای که بعنوان نقش اوّل انتخاب می شود، انسانی بدون شهرت است.
افروغ اضافه کرد: پیشنهاد می کنم کتاب «سینمای ملّی و جهانی شدن» مورد مواجهه ی محاوره ای و دیالوگ بین کارشناسان حوزه فرهنگ و سینما واقع شود. همچنین باید وجوه ضروری جهانی شدن پایدار را مورد تأکید قرار دهیم که مهمترین آن وجود یک نگاه عام گرایی هستی شناختی موجه در این زمینه است تا ارزش های جهانی مشترک از آن نتیجه گیری شود و جهانی شدن مدیریت اغنایی داشته باشد.