با فروپاشی پادشاهی خونریز عثمانی - که ادعای خلافت و حکومت بر جهان اسلام را داشت - سران عثمانی جدید (ترکیه) برآن شدند که با راهبردی تازه سیطرهی خود را بر ملل خاورمیانه ادامه دهند. آنان با بهرهگیری از زمینهچینیها و تئوریسازیهای صهیونیستهایی چون آرمینیوس وامبری و دیوید لئون کاهن - که بنیانگذاران راستین پانترکیسم بودند - شروع به تبلیغ و ترویج این عقیدهی موهوم کردند که همهی مردمان ترکزبان، از آسیای میانه تا شرق اروپا، همگی به اصل و نژاد و تبار واحد و برتر و دستنخوردهای متعلقند و از این رو میبایست همهی آنان از دولت و سرزمین خود جدا شده کشور بزرگی را تحت عنوان ترکستان یا توران بزرگ و به پیشوایی عثمانیان/ ترکیه تشکیل دهند. سران این فرقه و مبلغان این ایدئولوژی - که «پانترکیسم» نام دارد و امروزه شاخوبرگ بسیاری یافته - بیش از یکونیم سده است که مشغول ترویج عقاید شوم و نژادپرستانهی خودند اما برخورد آنان به سد بزرگی چون ملت مؤمن و میهنپرست ایران و نیز وجود اتحاد جماهیر شوروی در آن مقطع مانع از تحقق خواستههای پلید آنان شده است. باوجود این، رهبران این فرقه بهویژه در باکو به طور مستقیم و غیرمستقیم همچنان به تلاش خود برای ترویج اصول عقاید پانترکیسم در شمال غرب ایران و در میان افراد ناآگاه و فریبخورده ادامه میدهند.
مهمترین عقاید و آرای ترویجی پانترکیسم در ایران، که با اسلام و ایران و نظام ولایی آن تضاد و مغایرت دارد، به شرح زیر است:
+ مواضع ضد ایرانی
پانترکیسم وجود کشوری به نام «ایران» و نیز «هویت ایرانی»، «ملت و ملیت ایرانی» و «تمامیت ارضی ایران» را قبول ندارد بلکه - به پیروی از آموزهی استالین - این سرزمین را متشکل از «ملتهای» گوناگونی میداند که به زور و جبر حاکمان این کشور در یکجا گرد آمدهاند و هر یک از این به اصطلاح ملتها سرنوشت و هویتی جداگانه و منحصر به خود دارند و از این رو میباید به هر طریق ممکن خود را از سیطرهی ایران رها کنند و کشوری مستقل برای خود برپا سازند! پانترکیسم «ایران» را نامی جعلی و متأخر میداند که برای همسانسازی «ملتهای» گوناگون جمع شده در این کشور برساخته شده است!
یکی از پلیدترین، محوریترین و خطرناکترین عقاید ترویجی پانترکیستها آن است که استان آذربایجان (شرقی و غربی) نه جزء همیشگی و لاینفک ایران، بلکه اساساً کشوری مستقل و دارای ملیتی جداگانه است که از هر جهت (فرهنگ، تبار، هویت، تاریخ، عقاید) با دیگر ایرانیان و دیگر نواحی ایران مغایر و متفاوت است و تا به امروز نیز تنها با اجبار و فشار دولت ایران به خاک این کشور پیوسته مانده است! در یک کلام، به اعتقاد پانترکیستها، آذربایجانیها به هیچوجه «ایرانی» نیستند و نه تنها با مردم ایران هیچگونه نقطهی مشترکی ندارند، بلکه همواره «ملتهایی» دشمن بودهاند و «ملت و دولت» ایران نیز در حال حاضر «کشور و ملت» آذربایجان را تسخیر و تصرف کرده است!!!
پانترکیستها فقط با اتکا به موهومات جعلی و دروغین و فریبکارانهی خود و بدون اتکا به هر نوع سند و مدرک معقول و اثباتپذیری، ایرانیان آذربایجانی را از اصل و تبار اهالی سرزمین مغولستان - مانند اغوزها - قلمداد میکنند و با این خدعه و ترفند میکوشند چنین جلوه دهند که اهالی این کشور مردمانی متحد و یگانه و با هویت و ملیت واحد و مشترک نیستند بلکه افرادی ازهمبیگانهاند و هیچگونه همبستگی و پیوندی میانی اهالی کشور ایران وجود ندارد و از این رو آذربایجانیها باید هرچه زودتر خود را از شرّ ایرانیان غیرترکزبان - که آنان را «فارس» میخوانند - رها کنند و کشور و سرزمین مستقل خویش را تشکیل دهند! انزجار پانترکیستها از ایرانیان - یا به قول آنان «فارسها» - به حدی است که آنان از وقوع هر جنگی و یا حدوث هر سانحهی مرگباری در ایران و یا حتا باخت ایرانیان در میدانهای ورزشی اظهار شادمانی و خشنودی میکنند!!!
پانترکیسم برای وحدتشکنی و ایجاد نفاق در ایران و متفاوتازهم جلوه دادن ایرانیان اقدام به نامگذاری و گروهبندی ایرانیان میکند و مردم این کشور را نه «ایرانی» بلکه «فارس» و «ترک» و امثال آن میخواند حال آنکه تا پیش از دوران قاجار که استعمارگران اروپایی برای نفاقافکنی میان ایرانیان و فروپاشی ایران شروع به نامگذاری و دستهبندی ایرانیان واحد کردند، هرگز «ایرانیان» به ترک و فارس و ... تقسیمبندی و نامگذاری نمیشدند. ایرانیان در شهر و دیار خود به هر زبانی که صحبت میکردند ایرانی و مسلمان بودند و هیچگاه به صرف وجود تنوع زبانی و گویشی در ایران کسی در پی از همبیگانه جلوه دادن ایرانیان و جعل نام و هویت و تبار متفاوت و جداگانهای برای آنان برنیامده بود.
یکی دیگر از دسیسههای ضدایرانی پانترکیسم، «آذربایجان» و «آذربایجان ش م ا ل ی» خواندن سرزمینهای شمالی رود ارس - که تا پیش از 1918 میلادی آلبانیا و اران خوانده میشد - و «آذربایجان ج ن و ب ی» نامیدن استان آذربایجان ایران است. پانترکیستها با بهرهگیری از این شگرد میخواهند چنین تبلیغ و وانمود میکنند که گویا این دو سرزمین در آغاز یگانه و واحد بودهاند اما بعدها دولت ایران و روسیه به زور و جبر آن را میان خود تقسیم کردهاند و با این اوصاف باید این دو سرزمین مانند گذشته به یکدیگر بپیوندند و کشور واحد و مستقلی را تشکیل دهند! پانترکیستها هرچند وقت یکبار در یکی از شهرهای امریکا یا اروپا گرد هم آمده، ضمن هماهنگی با حامیان و رهبران خود در این کشورها، اعلامیههایی را در ضرورت - به گفتهی آنان - قیام مردم آذربایجان برضد نظام جمهوری اسلامی ایران و تشکیل کشوری خودمختار و مستقل (اما در واقع تحت حاکمیت باکو) صادر میکنند و دستورها و دستمزدهای لازم را برای عُمال و عملهی خود در منطقه ارسال میکنند.
پانترکیستها زبان فارسی را - که رکنی مهم از ارکان هویت ملی ایران و گنجینهی بزرگترین آثار ادبی جهان است - به عنوان زبان ملی و مشترک و تاریخی ایرانیان قبول ندارند بلکه آن را زبانی تحمیلی و حقیر به شمار میآورند؛ گاهی آن را لهجهای از زبان عربی میخوانند (!) و گاه ادعا میکنند که زبان فارسی، زبان ایرانیان نبوده بلکه اغوزهای مغولستانی این زبان را چون کالایی از ماوراء النهر وارد ایران نموده و در این کشور ترویج کردهاند!!! پانترکیستها در تجمعات خود بارها اقدام به سوزاندن کتابهای فارسی کرده و از این طریق شدت انزجار خود را از فرهنگ و تمدن و هویت ایرانی به نمایش گذاشتهاند.
آنان تا جایی که ممکن باشد میکوشند شخصیتهای نامدار و برجستهی ایرانی را ترکتبار جلوه دهند (حتا شخصیتی چون زرتشت را) و در صورت ناممکن شدن و نگرفتن این خدعه و شعبده، به تقبیح و منکوب کردن مفاخر و شخصیتهای تاریخی آن روی میآورند. از این روست که شمار زیادی از شخصیتهای تاریخی و افتخارآفرین ایران، از کورش کبیر تا فردوسی و شاه عباس کبیر همواره مورد انزجار و نفرت و هجمهی پانترکیستها قرار میگیرند.
پانترکیستها هیچ گاه از بابت کشتار سراسری ایرانیان مظلوم به دست مهاجمان بیگانه و درندهای چون اغوزها و مغولها اظهار تأسف و اندوه و انزجار نمیکنند و گویی که نمایندگان و حامیان و اولاد و وُراث این بیگانگان ایرانیکُشند، نه تنها میکوشند آنان را از جنایتهایشان تبرئه کنند بلکه آنان را به جهت تاراج و کشتار ایرانیان و به توبره کشیدن خاک ایران تشویق و تحسین و تمجید میکنند! پانترکیستها از آن رو که خود را نه ایرانی بلکه از سلاله و تبار اهالی مغولستان میدانند اهمیتی به خونهای بر زمین ریخته مردمان و زنان و کودکان ایرانی به دست مهاجمان ددمنش مغولستانی نمیدهند و «نژاد برتر مغولستانی» را به سبب «برگزیده بودن» مجاز و مختار به ارتکاب هر جنایت و رذالتی در حق دیگر مردمان میدانند.
یکی دیگر از اقدامات ایرانستیزانهی پانترکیستها برای هویتزدایی از آذربایجان همیشه ایرانی، تغییر نامهای جغرافیایی و اسامی شهرهای آذربایجان در رسانهها و تبلیغاتشان است. چنانکه تبریز را توروز (Turuz)، ارومیه را اورمو (Urmu) و مراغه را ماراغا میخوانند و با این شعبده و فریب، به خیال خود، اغوزتبار بودن ایرانیان آذربایجانی را ثابت میکنند!!!
+ مواضع ضداسلامی
اصول عقاید ترویجی فرقهی پانترکیسم یکسره مخالف اسلام و آموزههای انسانساز آن است. معتقدان این ایدئولوژی ضداسلامی و نژادپرستانه برخلاف دستور صریح قرآنی که هیچ یک از ابنای بشر به جز در پارسایی بر دیگری برتری و رجحانی ندارند، بر این باورند که مردمان بومی مغولستان - مانند اغوزها و مغولها - صاحب نژادی برتر و آسمانی هستند و همهی تمدنهای بشری را همین نژاد موهوم ایجاد نموده و دیگر ابنای بشر فرودست و جیرهخوار آنانند! ایدئولوژی پانترکیسم برخلاف نص قرآن و دیگر کتب آسمانی - که همهی انسانها را از نسل آدم و حوا (علیهما سلام) میدانند - برآن است که «نژاد برتر و برگزیدهی مغولستانی» (که ایرانیان آذربایجانی را نیز بدان نسبت میدهند) حاصل و نتیجهی آمیزش پسربچهای با مادهگرگی است که آن را بُزقورد میخوانند و همواره این حیوان را به عنوان مادر خویش میپرستند و در اجتماعاتشان با دستهای خود شکل سر این گرگ را نشان میدهند و باور عمیقشان را به این حیوان و نقشی که برای آن قائلند، اعلام میکنند!
پانترکیستها پیامبر اعظم (صلوات الله علیه) و دیگر انبیای الهی (سلام الله علیهم) و نیز ائمهی اطهار (علیهم سلام و تهیات) را به عنوان اُسوهها و آموزگاران راستین بشر قبول ندارند بلکه بنیانگذار افسانهای یکی از تیرههای مغولستانی به نام اغوزخان، فرد خونخواری چون چنگیز و نیز راهزنانی از قفقاز (همچون قاچاقنبی) و از آناتولی (مانند کوراوغلو) را اسوه و قهرمان و الگوی خود میدانند و میکوشند که ایرانیان آذری آن بیگانگان را اینگونه تلقی کنند و بپذیرند!
پانترکیستهای ذاتاً و قلباً اعتقادی به اسلام ندارند. آنان همواره خدایان قبایل مغولستانی و نیز خدایان سومریان باستانی را - که به عبث میکوشند به مغولستانیان ربطشان دهند - بزرگ میدارند و تبلیغ میکنند و آیینها و آداب و مراسم کافرانهی شمنیستهای مغولستان را ترویج و تقدیس میکنند. آنان تنها بر حسب ضرورت و نیاز و یا در تلاش برای مظلومنمایی، ژست مسلمانی به خود میگیرند.
+ مواضع ضدولایی
در حالی که بنا به اعتقاد راستین شیعیان، حکومت از آن نبی اکرم (صلوات الله علیه) و سپس ائمهی اطهار (علیهم سلام) است و در حال حاضر و در عصر غیبت نیز فقیه عادل و عالم و نایب حضرت قائم (عج الله تعالی فرجه) در رأس نظام اسلامی قرار دارد، معتقدان و پیروان پانترکیسم، نظام ولایی جمهوری اسلامی ایران را همواره و از طریق رسانههای پرشمار خود متهم به تبعیض و ظلم نسبت به آذریها میکنند و مدعیاند که حکومت اسلامی ایران، آذربایجانیها را فقیر و عقبمانده و دربند نگاه داشته است!!! حال آنکه آذربایجان پیوندی عمیق با تشیع و ایران دارد و در هر دورهای از تاریخ ایران، به ویژه در دوران کنونی، یکی از مرفهترین، آبادترین و پیشرفتهترین مناطق ایران بوده است.
پانترکیستها نظام ولایی و مردمی جمهوری اسلامی ایران را در گفتارها و نوشتارهای خود بیمحابا و گستاخانه به استثمارگری و شووینیسم و ... متهم میکنند و چون اعتقادی به اصل قرآنی «أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم» و حکم نبوی «انَّ العلماء وَرثة الانبیاء» و «الفقهاء امناء الرسل» ندارند و از زمامداری فقیه عادل بر جامعهی اسلامی تمکین نمیکنند، در پی خروج از سایهی زعامت ولی فقیه و رفتن به زیر بیرق رژیم فاسد و سکولار باکو هستند و از این روست که پانترکیستهای داخلی در ورزشگاهها یا تجمعات خود همواره پرچم دولت باکو یا حتی ترکیه را به دست میگیرند و به اهتزاز درمیآورند.
آنچه مسلم است، پانترکیسم فرقه و جریانی ضاله و معاند و ویرانگر است که با اتکا به پشتیبانی انکارناپذیر دولتهای استکباری - که خواهان فروپاشی نظام جمهوری اسلامی ایران و تکهتکه شدن ایرانند - با هزاران خدعه و نیرنگ و با بهرهگیری از رسانههای بیشماری که در اختیار دارد میکوشد درآغاز، عقاید و تعهدات دینی و ملی ایرانیان را سست و نابود کند و سپس با این تمهیدات، هویت و وحدت ملی ایرانیان و تمامیت ارضی ایران را نقض کند و سرانجام نظام و سرزمین مقدس ایران را از هم بپاشد. با این وصف، بر آحاد مردم ایران و مسئولان ذیربط فرض و واجب است که در برابر تحرکات پیدا و پنهان این فرقه و جریان شوم و پلید هُشیاری بیشتری به خرج دهند و با بهرهگیری از ابزارهای موجود این دشمنان قسمخورده و گستاخ نظام و سرزمین ایران را برای همیشه معدوم و ریشهکن سازند.
افرادی که در یکی از ورزشگاههای فوتبال پرچم دولت باکو را به دست گرفتهاند!
در پارچهنوشتهای که پانترکیستها در این ورزشگاه فوتبال به دست گرفتهاند نوشته شده: «آذربایجان ج ن و ب ی (متعلق به) ایران نیست.»